English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (5904 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
to roll a huge snowball U گلوله بزرگی از برف درست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snowball U گلوله برف بازی باگلوله برف زدن
snowball U بسرعت زیاد شدن
snowball U گلوله برف
(not a) snowball's chance in hell <idiom> U بد شانس مطلق
huge U تنومند بزرگ جثه
huge U سترگ
huge U کلان
huge U گنده
huge model U مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
huge blunder U اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
To anticipate a huge raki - off out something. U کیسه دوختن
I rinsed the clothes and huge them on the line . U لبا سها را آب کشیدم وانداختم روی طناب
to roll by U غلتیدن
to roll by U صاف رفتن
to roll on U اسان رفتن
to roll on U غلتیدن
roll out U سر خوردن هواپیما
to roll on U صاف کردن
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
roll U طاقه
roll around <idiom> U برگشتن
to roll by U اسان رفتن
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll in U در حافظه پهن کردن
roll out U از حافظه جمع کردن
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll up U جمع کردن
roll up U اندوختن
roll up U چرخیدن
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll up U رویهم جمع شدن
roll up U انباشتن
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
roll U غل دادن
roll U توپ
roll U ثبت
roll U چرخش گردش
roll U غلتیدن
roll U فهرست پیچیدن
roll U غلطیدن
roll U تلاطم داشتن
roll U تردادن
roll U تراندن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U چیز پیچیده
roll U بدوران انداختن
roll U گردکردن
roll U غلتک زدن
roll U غلتک
roll U نورد
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U لوله
roll U طومار
roll U ناوش
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll U انحراف به چپ یا راست
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U ناویدن
roll U غلطیدن ناو
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U چرخش توپ والیبال
roll U غلتش ناو
roll U فهرست
roll U نورد کردن
roll U صورت
roll paper U کاغذ لولهای
sheet roll U نورد ورق
hip-roll U تیر چوبی نبش
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
roll over credit U اعتبار گردان
roll pass U کالیبر نورد
roll pass U رخده نورد
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll stand U مقام نورد
roll of thunder U غرش رعد
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
spring roll U مربوطبهغذایچینی
toilet roll U دستمالتوالت
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
angle-roll U ابزار گرد
roll film U فیلملولهای
crushing roll U غلتکسنگشکن
drum roll U تندزنی
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
the roll of a ship U غلت کشتی
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
universal roll U نورد یونیورسال
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
drum roll U ضربات مداوم
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
roll-call U حاضر و غایب کردن
call the roll U حضور و غیاب کردن
call the roll U حاضر و غایب کردن
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll U نورد سخت کننده
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
cross roll U نورد عرضی
drag roll U غلطک کششی
dummy roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
giant roll U تاب
grooved roll U غلطک شیاردار
grooved roll U نورد شیاردار
hot roll U نورد کردن داغ
breaking down roll U نورد شکست
roughing roll U پیش نورد
break down roll U پیش نورد
roll-calls U حاضر و غایب کردن
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U لیست افتخار
rock'n'roll U رقص راک اندرول
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll U رقص راک اندرول
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
back up roll U غلطک پشت بند
backing roll U غلطک پشت بند
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
bed roll U رختخواب پیچ
bed roll U خاموت انکادره
blooming roll U نورد شمشه
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
bottom roll U غلطک ماتریسی
idle roll U غلطک کور
period of roll U دوره تناوب
plate roll U غستگاه نورد صفحه
roll axis U محور غلطش
roll back U عقب کشیدن
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
roll back U عقب کشی
roll back U عمل تنزل دادن
roll call U نامیدن افراد
roll call U حضور و غیاب
roll call U شیپورجمع
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll call U حاضر و غایب
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll back U عقبگرد
pilger roll U غلطک زائر
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
jack roll U چرخ چاه
jelly roll U رولت
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
pay roll U لیست حقوق
roll call U حضور و غیاب سازمانی
pay roll U لیست پرداخت حقوق
roll housing U پایه دستگاه نورد
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
period of roll U زمان تناوب چرخش
arm roll and grapevine U بغل رومی
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
center disc roll U نورد دیسکی
Roll the blanket round yourself. U پتو رابدور خودت بپیچ
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
roll piercing process U فرایند نوردمایل
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
roll piercing process U روش نورد مایل
to roll up the enemy line U حمله جناحی
center disc roll U غلطک دیسکی
front headlock and side roll U سر زیر بغل با مایه بزکش
double arm roll from front U زیر با مایه کلندون
fireman's carry and barrel roll U یک دست از کمر
arm roll and outside leg trip U فن ارنج
To shake ( swing , roll) ones hips . U قر دادن
leg lift and side roll U کنده سرانبون
Recent search history Forum search
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com